جعفر : جوی ، جوی كوچك ، جوی كلان ، جوی پر آب ، شتران ماده پر شير
ذبيح : آنچه قربان كنند ، قربانی ، ذبح شده (اين صفت برای حضرت اسماعيل نيز به همين معنا استفاده شده) ، حيوان ذبح شده
باقر : شكافنده ، گشاينده ، وسعت دهنده ، مرد بسيار عِلم ، متبحر در علم ، مرد بسيار مال ، شير كه چون بر شكار پيروز شود شكم او بدرد و بشكافد ، شير درنده ، گروه گاوان يا گاو چرانان ، رگي است در بيغوله چشم ، پرنده اي است ابلق يا خاكستر گون يا سپيد
عباس : شيري كه شيران از او بگريزند ، بسيار ترش رو
عثمان : بچه ا?دها ، مار يا بچه مار
كاظم : خاموش و فروخورنده خشم ، بردبار و صبور ، ساكت
اصغر : خردتر ، كوچكتر ، كهتر (امام حسين (ع) سه پسر داشتند و بخاطر عشق وافري كه به امام علي داشتند نام علي را بر هر سه پسر خويش نهاده بودند: علي اكبر:علي بزرگتر ، علي اوسط: علي مياني ، علي اصغر : علي كوچكتر)
غلام : كودك ، پسر از هنگام ولادت تا آمد ِ جواني و بلوغ ، غلام بزرگتر از صبي و خردتر از شاب است و آن سني است از چهارده سالگي تا بيست و يك سالگي ، فارسيان غلام به معني مطلق بنده و پسر استعمال كنند خواه كودك باشد ، خواه جوان و خواه پير. معني اصلي غلام ، پسر و امرد است ، ولي چون پادشاهان و امرا و شعرا و توانگران ، علاوه بر استفاده از غلامان خود در مورد خدمتگزاري و جنگاوري و تجمل ، با بعضي از بندگان خوبرو عشق مي ورزند ، از اين رو غلام در ادبيات مفهوم معشوق به خود گرفته است.