معرفی، نقد و شرح کتاب: ربه كا نویسنده: دافنه دوموريه
خانم دافنه دوموريه، دومين دختر سر جرالد دو موريه، آكتور معروف و زبردست انگليسي نويسندگي را با نوشتن كتابي درباره پدرش آغاز كرد و سپس آثار مشهوري مانند ربه كا، ميكده ?امائيك ودختر عموي من راشل را به رشته تحرير درآورد.
داستان در باب زن جوان خدمتكاري است كه با مردي ثروتمند آشنا مي شود و مرد جوان به اوپيشنهاد ازدواج مي كند. دختر جوان پس از مدتي زندگي پي مي برد مرد جوان، همسر زيباي خود را در يك حادثه از دست داده و سير داستان پرده از اين راز بر مي دارد كه زن جذاب و متوفي مرد جوان، زني فاسد و هوس باز بوده و شوهر جوانش شبي كه او منتظر معشوقه اش بوده، وي را با يك گلوله به قتل رسانده است.
كتابي به قلم تواناي محمد قوچاني كه با روش جريان شناسي تطبيقي از 5 منظر (تفكر، ايدئولو?ي، قدرت، مذهب و اقتصاد)، مقايسه و تحليل گروه ها و جريان هاي سياسي ايران بعد از انقلاب اسلامي مي پردازد و با همين روش با ظرافت هرچه تمامتر ارتباط ميان گروه ها و جريان هاي به ظاهر متضاد را نمايش مي دهد لغت يقه سفيدها اولين بار توسط جامعه شناس آمريكايي «سي. رايت ميلز» مطرح شد كه مراد از آن ديوانسالاران و بوروكرات هاي قدرتمند در ساخت جامعه سياسي و يا به تعبير ?زار بشليان بور?وازي اداري بود.
در ايران اسلامي اين عنوان بيشتر براي اعضاي حزب «كارگزاران سازندگي» مورد استفاده قرار مي گيرد. ايشان در اين كتاب سعي در توضيح و تحليل اين مطلب دارند كه احزاب سازمان يافته ايران اسلامي مانند: جبهه مشاركت، هيأت هاي مؤتلفه اسلامي و كارگزاران سازندگي ريشه در طبقه متوسط جديد دارند. ايشان در فصل اول كتاب به توضيح روش جريان شناسي تطبيقي پرداخته و با توضيح مفاهيم جريان شناختي و تقسيم آن به 3 گزينه:
ماشين بسرعت در جاده حركت ميكرد و رفته رفته بسرعت آن افزوده ميشد و تصور ميرفت خيلي زودتر از آنكه ميبايست بمقصد ميرسيد ولي افسوس لحظه اي بعد از جاده منحرف شد و با درخت بزرگي كه كنار جاده قرار داشت روبرو گرديد و از هم متلاشي شد و با اين حادثه زندگي يك مرد نيز پايان پذيرفت.
كامو در الجزاير در سواحل درياي موسوم به سعادت بازيافته پا بعرصه وجود گذاشت او از ابتدا از شوريدگيها و اضطراباتي كه از شمال سرچشمه ميگرفت تنفر داشت و گردانندگان آنرا كه چون شياطين مطلق بهر كار و رويه اي پشت پا زده بودند كوچك و حقير ميشمرد اعتقاد فلسفي هلنيك يعني آنچه دال بر قراين و موازين و حدود ميكرد و ريشه هاي آن در قلب ادب و هنر يونان قديم نهفته بود و در نظرش معني و مفهومي نداشت زيرا كامو آموزنده ترين الوهيت نسل كهن بود كه آنرا نميسيس رب النوع اعتدال نيز ميگفتند و از انتقام و انتقامجو نفرت داشت او ميگفت:
پارسيان و من شورش نثر است عليه نظم كهن، شورش رمان است عليه اسطوره و حماسه، واسازي و بازسازي متون مقدس و تاريخ همچنين باز تفسير آنهاست، در شرايط نوين. در زمانهاي كه ادبيات وارداتي در كشورمان هر روز ابعاد گستردهتري مييابد پديد آوردن چنين رماني ارزشمندتر مينمايد، به وي?ه آنكه تب امروز جامعه براي بيشتر دانستن در مورد گذشتهي خود، دستمايهي خوبي براي انتشار چنين كتابهايي است.
پارسيان و من پيوندي ?رف ميان خوانندهي خويش و اسطورههاي كهن ايراني برقرار ميكند، همچنين به انتقال درون مايهي فرهنگ ايراني به نسل امروز ميپردازد. از بن و بيخ ميكاود و درك خويش شناسي را براي خوانندهاش فراهم ميآورد.
مجمع الجزاير گالاپاگوس در اقياموس آرام نزديك بدنه غربي آمريكاي جنوبي قرار دارد، مكاني كه چالز داروين به سال 1835 بن مايه نظريه تكاملي خود را پيدا كرد. سمبلي كه نشانه آغاز حيات بشريت و در روايات مذهبي محل شروع زندگي مشترك آدم و حواست. اين مكان سمبليك محل شروع رمان آخوكوت ونه گات اسن، رماني درباره سر نوشت بشريت ، اينكه چگونه به دنيا آمد و پا به عرصه وجود نهاد، چگونه زيست و چگونه خواهد مرد و چه بر سرش خواهد آمد .
ونه گوت اين مكان سمبليك را « سفر دريايي قرن» كه به مقصد همين جزاير سمبليك است و يك بحران اقتصادي- سياسي جهاني ( كه نمايي از موقعيت كنوني و تصويري از آينده تاريك بشريت است) در هم آميخته و بستر آخرين رمان خود قرار داده است. زبان رمان، طنزي تلخ و گزنده است كه در قالب سبك خاص ونه گات به خواننده عرضه مي شود.
«فئودورداستايوفسكي» (1881-1821) خالق رمانهاي ارزشمند «جنايت و مكافات» ، «برادران كارامازوف» و«ابله» نزد افراد فرهنگي، شناخته شده است. احتمالاً هيچ نويسندهاي نتوانسته همانند او پر قدرت و در اوجِ احساس، انديشههاي ?رف و عذابهاي وجدان بشري را توصيف كند.
اين كتاب كه به عنوان برجسته ترين كار فئودور داستايوسكي شناخته شده، به سال 1880 به رشته تحرير درآمده است. برادران كارامازوف اثري كاملاً مذهبي است كه در آن به خوبي كوشش بشر براي دستيابي به ايمان نشان داده شده است، همچنين داستاني از جنايت و شرحي از كشمكش هاي روح يك مرد براي حقيقت تقوا مي باشد.
ترا?دي با رئيس خانواده پدر زوسيما آغاز مي گردد، كه با ترك هوي و هوس و خواهش هاي نفساني، به صورت پيرمرد مقدسي درآمده است. كارامازوف بزرگتر آدم دائم الخمري است كه در گردابي از فساد فرو رفته و معشوقه جوانش گروشنكا را به زور تحت تمكين درآورده است. او آدم فاسد و محيلي است ولي آنقدر هوش دارد كه انگيزه هاي اصلي رفتارش را بفهمد و از درد حاكي از ضعف وجدانش رنج ببرد.
در دهکده سن لو گا، واقع در جنوب ایتالیا، حزب کمونیست ایتالیا در حال عضوگیری و سازمان دهی تشکیلات حزبی خودش است.
حزب کمونیست ایتالیا در چنین شرایطی تصمیم می گیرند تا فعالیت سیاسی خود را علنی کند ، بدیهی است که در این راه از حمایت سیاسی و مالی برادر خوانده بزرگش ( حزب کمونیست شوروی) برخوردار بود. مرکز فعالیت حزب در دره سن لوکا قرار داشت و رولو دوناتیس که از اهالی همین دره بود به عنوان مسئول دفتر سیاسی حزب در سن لوکا انتخاب شده بود.
روکو دوناتیس سالها در حزب خدمت کرده و مأ موریتهای مختلفی را اجرا کرده بود . رهبری حزب در رم کاملا او را می شناخت و به او اعتماد کامل داشت . روکو با دختری اطریشی و یهودی مسلک به نام استلا زندگی می کرد.آنها در حزب با هم آشنا شده بودند، مجموعه ای از همین دلایل بود که حزب را از نظر مومنانش بالاتر از هر حقیقتی قرار می داد ، هر کس هر آنچه که نداشت را در حزب جستجو می کرد، هر آنچه که از کودکی ، نوجوانی و جوانی در آرزوی به دست آوردنش شب ها به خواب می رفت و صبح ها از خواب بر می خواست. قدرت، شهرت، عشق، عدالت ، حقیقت، مبارزه با فساد یا نابرابری ، فقر و فحشا و... همه و همه در حزب یافت می شد. حزب برای فرصت طلبان راهی برای رسیدن به مکنت و نبردبان ترقی قدرت بود و برای مومنان صادق و متعصب خود مظهر حقیقت و عدالت اجتماعی و نیروی پیشرو برای رهبری گذارا از بور?وازی به تولید سوسیالیستی !! این همه وجهه متعارض و پیچیده حزب بود که از دید اعضای صادق و وفادارش پنهان می ماند و حتی اگر به چشم هم می آمد توجیه می شد زیرا در صورتی که از مادر اشتباهی سر بزند ، مادر را بیرون می اندازند و حزب برای آنها به راستی مادر بود! بهترین دوستانشان و همراهانشان در حزب بودند، بهترین دوران جوانی خود را در حزب سپری کرده و برای موفقیت و پیروزی آرمانهایش از جان خود دریغ نکرده بودند. در دهکده سن لوکا، جایی که حزب تصمیم داشت تا پایه های سیاسی و اجتماعی خود را محکم کند، مانند تمام دهکده های مجاور نظم فئودالی و اربابی برقرار بود . حزب برای بسیج دهقانان و فقرا و جذ ب آنها تصمیم به سازماندهی آنها برای مصادره زمینهای مالکین معروف دهکده گرفت. در رأس این خانواده های معتبر ثروتمند ، خانواده تاروکی قرار داشت که به همان اندازه که در ثروت از تمام خانواده های دیگر بالاتر بود ، بیش از دیگر خانواده های ملاک مورد نفرت اهالی دهکده قرار داشت. سابقه این نفرت به سالهای دور باز می گشت ، زمانی که جنگل سر سبز دره سن که در شمال آن واقع بود ، یگانه منبع در آمد مردم دهکده را تشکیل می داد . این جنگل در حقیقت امر به همه مطلق داشت ولی خانواده تاروکی که اعضایش بیش از 3/2 زمینهای دره سن لو کا را در اختیار داشتند و به همین دلیل در دادگستری ، شهرداری و ادارات دولتی از قدرت بسیار بالایی بر خوردار بودند ، جنگل را در انحصار خود در آورد و مالکیت آن را در دست داشتند. دهقانانی که جرأت اعتراض به خود می دادند، توسط داد گاه ( که قضاتش مشاوران خانوا ده تاروکی بودند!!) محکوم و به تبعید فرستاده می شدند . تعدادی از اعضای منفور خانواده تاروکی توسط دهقانانی کشته شده بودند و جالب اینکه سر انجام وقتی دولت تصمیم به آزادی جنگل از انحصار خانواده گرفت، جنگل به طور ناگهانی و تصادفی !! دچار آتش سوزی شد و از دست رفت. همه اعضای دهکده خانواده تاروکی را مسئول این آتش سوزی می دانستند .
در پشت حقایق قتل جوانا بردن چهل ویک ساله به دست جو کریسمس سیاه پوست و پس از آن دستگیری، فرار و مرگ وحشیانه اش به دست پرسی گریم افسر اداره پلیس ایالتی، داستانی تیره و غم آلود از زندگی ترا?یک او قرار گرفته است.
داستان با لینا گرو دختر یتیمی که حامله است و از آلاباما آمده تا معشوقش لوکاس برچ را پیدا کند، آغاز می شود. او را اشتباهاً به یک کارخانه چوب بری در شهر جفرسن و نزد بایرون بنچ می فرستند. بایرن عاشق لینا می شود، برچ، که حالا نامش را عوض کرده و به جو براون مشهور است، در همان کارخانه مشغول کار می باشند. او با جو کریسمس در یک کلبه کوچک زندگی می کند و می داند که «جو» هر شب با دوشیزه بردن که دختر ترشیده و سپید مویی است، ملاقات می کند.