«مرد گرگ نما» مشهورترين بيمار فرويد در خاطراتش ذكر مى كند كه دكتر روانكاوش، خواننده پر و پا قرص و پيگير داستان هاى شرلوك هولمز بود. فرويد خواندن اين داستان ها را به بيمارش نيز توصيه مى كرد و در جلسات روانكاوى درباره ماجراهاى هولمز با او به بحث مى نشست. اما رابطه روانكاوى و ادبيات كارآگاهى نيز به همين جا ختم نمى شود.
كارآگاه و روانكاو، هر دو در پى ارائه روايتى معقول و خطى از گذشته هستند. آنچه كارآگاه به عنوان ماده خام اين روايت در دست دارد صحنه جنايت است؛ وضعيت جسد، موقعيت ديگر اجزاى صحنه جنايت و يافتن نشانه هايى در محل كه از نظم معقول صحنه تبعيت نمى كنند. اين ماده خام هم ارز ماده خام اوليه روانكاو، يعنى رويا است. نقطه عزيمت تلاش هاى كارآگاه براى يافتن قاتل همين صحنه است. از اينجا است كه ديگر عناصر روايت وارد مى شوند. هركدام به طريقى كارآگاه را به اشتباه مى اندازند يا در رسيدن به روايت نهايى يارى اش مى دهند و از مجموعه اين عوامل است كه در نهايت روايت «اصلى» قتل به دست مى آيد. كارآگاه در مقام داناى كل مى ايستد و تاريخى را روايت مى كند كه مركزش لحظه قتل است و ديگر لحظات اين تاريخ نسبت به اين لحظه سنجيده مى شوند. اين لحظه، همچون سياه چالى است كه هر آنچه را در اطرافش بايد به درون خود مى كشد مثل لحظه تصليب مسيح كه سياه چالى در مركز تاريخ مسيحيت است و همه لحظات اين تاريخ در ارتباط با آن معنا پيدا مى كند.
داستان مگسها از ایستگاه راه آهن مکزیکوسیتی آغاز می شود جایی که عده ای از مردم شهر مانند : کارمندان، سیاستمداران، افسران ارتش سابق مدرال و.... و خلاصه همه کسانیکه از سر کوته نظری به ?نرال« وی یا » دلبسته بودند، می کوشند بنگرد تا به تصور خودشان به دست سربازان سرخپوست قبیله « یاکی» کشته نشوند. این فراریان ترسان در یک واگن بهداری در قطار حمل احشام جمع می شوند و آنجا در سراسر شبی هولناک، به رایزنی درباره حوادث آینده می پردازند.
آسوئلا ، داستان مگسها را بر اساس واقعیتهای زنده سالهای انقلاب نوشته است ، در واقع می توان گفت این کتاب صفحاتی از دفتر خاطراتی است که تحت تاثیر رویدادهای واقعی نوشته شده است . در این کتاب طنز به کاملترین شکل خود می رسد،یعنی طنز تلخ و گزنده انتقادی – اجتماعی. نویسنده بجای توصیف نبرد ها در جریان انقلاب ، به نشان دادن اثرات انقلاب بر فرصت طلبان ،ضعفا و یاخته های بی ارزش اجتماع و نظامهای سست اجتماعی اکتفا می کند .افراد ضعیف النفس دائما در هراس سربازان کارانزا به سر می برند و در برابر مامورین حکومتی «وی یا» سر تعظیم فرود می آورند، آنها بی هدف و سوداگرند زمانی به دیاس، سپس به ماده رو ، بعد به اوئرتا، و سر انجام به« وی یا» خدمت می کنند. برای آنها غرور سیاسی و یا حتی داشتن طرز فکری مستقل ، مهم نیست ، مهم آن است که زنده بمانند خوب بپوشند - مانند افراد خانواده« رهیس ته یس» - خوب بخورند و از زندگی لذت ببرند .
این كتاب آخرین بخش از یك تریولو?ی است كه در آن سرنوشت قهرمانانی كه از كتاب «بابا گوریو» شروع شده و در «آرزوهای برباد رفته» ادامه یافته بود، خاتمه مییابد.
خود بالزاك در رابطه با این سه كتاب میگوید: «?اك كولن (شخصیت شر كتاب)، ستونفقرات خوفناكی است كه با نفوذ دلهرهآور خود میشود گفت كتابهای «بابا گوریو »، «آرزوهای برباد رفته» و كتاب حاضر را به هم پیوند میدهد».
موضوع اصلی داستان، دو شهوت سیریناپذیر انسانها، یعنی جاهطلبی و لذتجویی است. در این ماجرا، سوای چهرههای دیگر، دو عنصر، یكی مظهر پلیدی و دنائت ـ البته عنصری در میان هزاران عنصر دیگر اما با خصوصیاتی رذیلانهتر ـ و دیگری مظهر ایثار و صداقت ـ تنها فرشته این اثر، كه میان خیل بدكاران و دوزخیان هبوط كرده است ـ در برابر هم قرار گرفتهاند.
آن یكی مردی زننما، ترسو و بدسرشت است كه بر سر دوراهی عشق و جاهطلبی و خودخواهیهای زندگی اشرافی داشتن، یهودا صفت محبوبش را میفروشد تا به ایدهآل شیطانی خود برسد و دیگری پاك باخته و صمیمی مسیحاوار بر فراز صلیب میرود تا به آرزوهای پلید محبوبش جامه عمل بپوشاند.
این دو یعنی «لوسین واستد »، مظهر پلیدی و پاكی، در چنگال اهریمنی اسیرند كه او نیز به خاطر غرایز خودش آنها را همچون عروسكهای خیمهشببازی در صحنه میچرخاند و همراه با آنان خیل عظیم دیگری از بدكاران و روسپیان را بازی میدهد.
پ?وهش ها و مطالعات بسيارى از محققان با روزشمار انقلاب اسلامى در جريان بود كه با وقوع قطعى آن بيش از پيش نظرها و مطالعات را به خود معطوف كرد. تاكنون كتاب هاى بسيارى در مورد انقلاب اسلامى نوشته و منتشر شده اند كه بخشى از اين كتاب ها از محققان ايرانى و برخى ديگر از محققان غيرايرانى بوده است. در ميان كسانى كه از بيرون مرزها نگاهى پ?وهشى داشته اند، دو گونه رويارويى با انقلاب اسلامى وجود دارد.
يكى شامل آن دسته از محققانى است كه براساس مشاهدات مستقيم خود در كوران انقلاب اسلامى به تحقيق و توصيف انقلاب پرداخته اند و ديگرى در برگيرنده جمعى از محققان است كه با استناد به آرا و گزارش هاى نويسندگان ايرانى و خارجى اثرى در مورد انقلاب اسلامى به رشته تحرير درآوردند. محققان و نويسندگانى چون تدا اسكاچ پل، رابرت لونى، مايكل فيشر، جان فوران، ميشل فوكو و بسيارى ديگر اسامى غيرايرانى آشنايى براى علاقه مندان به مطالعات نظرى در مورد انقلاب اسلامى هستند. در دهه اى كه گذشت _ دست كم از نيمه دوم دهه هفتاد _ ترجمه روايت ميشل فوكو از انقلاب اسلامى به لحاظ اقبال عمومى در ميان فارسى زبانان، از ديگران پيشى گرفت. ترجمه چند اثر او و معرفى آرا و نظريات او در فلسفه، ادبيات و سياست از طريق مطبوعات موجب شد تا اين فيلسوف چهره اى شناخته شده تر از ديگران داشته باشد. بدين ترتيب منتشر شدن كتاب «ايرانيان چه رويايى در سر دارند» مخاطبان بسيارى را به خود جلب كرد. اما اين اقبال عمومى دال بر ماهيت نظرى محكم و مطالعه دقيق اين فيلسوف در مورد انقلاب اسلامى نيست.
در واقع كتاب مذكور يك گزارش ?ورناليستى از انقلاب عرضه كرد. در شرايطى كه پ?وهش هاى بسيارى از محققان ايرانى و غيرايرانى در چاپ اول متوقف ماندند، كتاب كم حجم «ايرانيان چه رويايى در سر دارند» از سوى انتشارات هرمس به چاپ سوم رسيد، اين اتفاق هر چند بى اهميت نشان داد فردى كه در مورد انقلاب اسلامى حرف مى زند ارجح بر موقعيت هاى مطالعاتى اين نقطه عطف تاريخ ايران معاصر است.
در یکی از مجالس مجلل رقص، درحالی که مردان و زنان عالی مقام به رسم مراسم بالماسکه، نقاب و ماسک بر چهره گذاشته اند و مشغول رقص و پایکوبی هستند، چند مأمور عالی رتبه دولتی (مانند رئیس بانک، منشی مخصوص و...) در اتاق مطالعه سالن، درحال خواندن روزنامه و مجله بودند.
آنها علاقه ای به رقص و یا مهمانی های شلوغ و پر سر و صدا نداشتند و اوقات فراغت خود را نیز به مطالعه اخبار اقتصادی و یا گزارشات سیاسی می پرداختند. در این بین، ناگهان مردی با لباس گرانقیمت و ماسکی بر چهره به همراه دو زن (که آنها نیز ماسک به صورت داشتند) و البته یک خدمتکار وارد سالن مطالعه شدند. مرد شیک پوش (که آثار مستی از حرکاتش هویدا بود) با حرکاتی خشن و لحن زننده و توهین آمیز، از مردان عالی رتبه می خواهد سالن مطالعه را ترک کنند و او را با دو زن جوان تنها بگذارند.
داستان در باب نویسنده مشهور و هوسرانی است که وقتی از یک مسافرت طولانی به منزل مراجعت می کند با نامه ای از سوی یک زن ناشناس برخورد می کند. زن جوان در این نامه به شرح چگونگی آشنایی و برخورد آنها با یکدیگر می پردازد و ضمن شرح دادن عشق اصیل و پاک خود به نویسنده هوسران خبر از مرگ فرزندشان می دهد،
فرزندی که نویسنده هرگز آن را ندیده و در اثر هوسرانی او و تسلیم دختر جوان پا به عرصه وجود گذارده و حالا در نبود پدر هم از دنیا می رود.
نشان سرخ دلیری – این کتاب در 1895 توسط استیفن کرین نوشته شده است.
هنری فلیمینگ که جوانی روستایی و اهل نیویورک است، داوطلبانه وارد ارتش متحد می شود. ابتدا چون از جنگ و تیراندازی خبری نیست، هنری جوان بسیار مغرور و متکبر است و به همه چیز به دیده استهزا می نگرد، اما چندی بعد که جنگی در چانسلور سویل در شرف وقوع است، ترس تمام وجودش را فرا می گیرد، به مجرد شروع نبرد، او کشفی می کند.
به زودی تیراندازی آغاز می شود و او خود را در قلب سپاه جای می دهد تا جای امنی داشته باشد. وقتی دشمن حمله اش را آغاز می کند، هنری فرمانده خود را از دست داده، از ترس می گریزد. هرگاه که به جبهه باز می گردد، دوباره با ترس شدیدی مواجه می گردد و این به صورت کابوس وحشتناکی برایش درآمده است.
موش و گربه نمایشگرزندگی در سالهای جنگ جهانی دوم است. داستان سر گذشت نوجوانانی است که در ابتدای سنین بلوغ با جنگ آشنا می شوند، با آن بزرگ می شوند و رشد می کنند و سرانجام به جبهه های شرق یا غرب نبرد فرا خوانده می شوند. مگر نه آنکه زندگی یک نبرد بزرگ است؟ در دنیای اطراف ما و در پس زندگی روزانه هر یک از ساکنان این کره خاکی نبردی بی امان در جریان است ، هر کس برای بتی می جنگد : امید و آرزو و آرمان و ایدئو لو?ی – ثروت یا شهرت و... در این نبرد سهمگین ، قوی ضعیف را از پا در می آورد ، می بلعد یا می درد . و گونتر گراس این جنگ پنهان و فرساینده را که در پس دنیای آرام و به ظاهر با ثبات ما مخفی شده و اندک اندک روح ما را می تراشد ، خرد می کند و به تباهی می کشاند، در فضایی از جنگ جهانی دوم باز آفرینی کرده است.
در فضایی سیاه و غمگین که عفریت جنگ به هر خانه ای سر می زند و همه را ( از پیرو وجوان زن و مرد و کودک) به کام خود می کشد، گراس بشر امروز را به تصویر کشیده است. بشر متمدن و غرقه در رفاه دنیای صنعتی که در نبردی صد بار خونین تر و ترسناک تر از جنگ جهانی گرفتار شده است و برای حفظ هویت و آزادی اش با چنگ و دندان مبارزه می کند، درست مانند جوانان سالهای 1940 که با جنگ پا به دنیای بزرگسالی گذاردند و هویت و معنی پیدا کردند، بشر امروزی هم آیین ورود به دنیای بزرگسالی را در ورای همین نبرد روزانه معنی می کند و تجسم می بخشد.