كاري كه صرفاً به امر و دستور مقام بالاتر انجام شود و ميل و اراده مجري امر در آن دخالتي نداشته باشد مجازاً حكيم فرموده گويند.
اما ريشه تاريخي آن: به طوري كه مي دانيم اطبا و پزشكان را در ازمنه و اعصار قديمه حكيم مي گفتند و معاريف اطباي قديم نيز به نام حكيم باشي موسوم بوده اند. علم پزشكي در قرون گذشته به وسعت و گسترش امروز نبوده و اطلاعات و معلومات پزشكان قديم نيز از مندرجات كتب طبي ابن سينا و محمد زكرياي رازي و كتابهاي تحفه حكيم مومن و ذخيره خوارزمشاهي و چند كتاب ديگر تجاوز نمي كرد.
كساني كه از فنون رقص چيزي ندانند و ناشيانه و بي قاعده و پايكوبي كنند اين گونه رقص را اصطلاحاً و از باب كنايه و تعريض رقص شتري مي گويند. بايد ديد رقص شتري چيست كه به صورت ضرب المثل درآمده حركات نابهنجار را به آن تشبيه و تمثيل مي كنند.
ریشه ضرب المثل: هم آش معاويه را مي خورد، هم نماز علي (ع) را مي خواند!
در اين جهان ناپدار چه بسيار افرادي هستند كه به مقتضاي زمان و مكان كار مي كنند و در همه حال مصالح شخصي را از نظر دور نمي دارند. براي اين دسته از مردم فرق نمي كند علي (ع) مصدر كار باشد يا معاويه.
حقيقت و مجاز در نظر مصلحت بين اين گونه افراد ابن الوقت علي الوسويه است. عبدالرحمن بن صخرازدي يا الدوسي معروف به ابوهريره فقيرترين اصحاب رسول اكرم(ص) و از عشيره سليم بن فهم بود. نامش به عهد جاهليت عبد قيس يا عبدشمس بود و به سال غزوه خيبر كه مسلمانان شد نامش به عبدالرحمن تبديل پذيرفت.
گاهي اتفاق مي افتد كه آدمي از طريق مختلف به وسيله شخص بخشنده و كريمي مورد لطف و نوازش قرار مي گيرد. اگر بار اول و دوم از آن شخص سوال شود كه چه مقامي عنايت و احساس فرمود؟ شخص در پاسخ سوال كننده، بخشنده را به اسم و رسم معرفي مي كند ولي چون موارد احسان و بخشش تعدد پيدا كند و چندين بار تكرار شود در مقابل سوال پرسنده، اگر اهل اطلاع و اصطلاح باشد پاسخ خواهد داد:
«هذا من بركة البرامكة» مجازاً يعني اين بخشش هم از ناحيه همان شخص مورد بحث بوده است.
اين مثل در رابطه با كساني به كار مي رود كه بي سواد صرف هستند، معرفت ندارند و خلاصه قوه در اكه و تشخيص آنها تا آن اندازه ضعيف است كه حتي دو كلمه ساده هر و بر را كه شبانان مي شناسند و محل به كار بردن آن دو را نيز مي دانند از هم تميز نمي دهند.
صداي هر براي طلبيدن و خواندن گوسپندان است و صداي بر با لهجه و آهنگ مخصوصي كه فقط شبانان مي توانند ادا كنند براي دور كردن و به جلو راندن گوشپندان به كار مي رود.
ریشه ضرب المثل ایرانی: زخم زبان بدتر از زخم شمشير است
در زمان قديم مرد هيزمشكني بود كه با زنش در كنار جنگلي توي يك كلبه زندگي ميكرد. مرد هيزمشكن هر روز تبرش را برميداشت و به جنگل ميرفت و هيزم جمع ميكرد. يك روز كه مشغول كارش بود صداي نالهاي را شنيد و به طرف صدا رفت. ديد توي علفها شيري افتاده و يك پايش باد كرده، به خودش جرأت داد و جلو رفت.
شير به زبان آمد و گفت: «اي مرد يك خار به پام رفته و چرك كرده بيا و يك خوبي به من بكن و اين خار را از پام درآر». مرد جلو رفت و خار را از پاي شير درآورد. بعد از اين قضيه شير و مردم هيزمشكن دوست شدند. شير بعد از آن به مرد در شكستن هيزم كمك ميكرد و آنها را به آبادي ميآورد. روزي از روزها مرد هيزمشكن از شير خواست كه به خانه او برود تا هر غذايي كه دوست دارد زنش براي او بپزد. شير اول قبول نميكرد و ميگفت: «شما آدميزاد هستيد و من حيوان هستم و دوستي آدميزاد و حيوان هم جور درنمياد». اما مرد آنقدر اصرار كرد كه شير قبول كرد به خانه آنها برود و سفارش كرد كه براش كلهپاچه بپزند.
هرگاه آدم نانجيب و بدذاتي با تكبر و سركشي و غرور خودنمايي كند و باعث آزار اين و آن بشود ميگويند: بايد باباشو پيش چشمش آورد تا آدم بشود.
گويند: تاجر ثروتمندي قاطري داشت، كه اين حيوان در اثر تغذيه كامل و مواظبت كافي غلامان تاجر، خيليخيلي فربه و چاق شده بود و مخصوصاً تاجر اين قاطر را موقعي سوار ميشد كه به مسافرتهاي دور ميرفت، آن هم با زين و برگ و لگام و جلهاي مخمل و ابريشم، البته تاجر مجبور بود قبل از هر مسافرت او را پيش نعلبند ببرد و نعلش را تازه كند.
ریشه ضرب المثل ایرانی: هرگز از كف دست مويي نمي رويد
وقتي كه كسي مورد تهديد قرار گيرد و بخواهد متقابلاً جواب دندان شكني به تهديد كننده بدهد تا طرف مقابل، او را آدمي عاجز و زبون تصور نكند غالباً كف دستش را به او نشان مي دهد و عبارت مثلي بالا را بر زبان مي آورد.
در سال 56 و 57 قبل از ميلاد مسيح ارد اشك سيزدهم به تخت سلطنت ايران نشست. ارد نخستين پادشاه ايران است كه در زمان سلطنش دولت ايران مجبور گرديد با امپراطوري مقتدر روم دست و پنجه دليرانه نرم كند.
در عهد سلطنت ارد سه تن از سرداران بزرگ روم به نامهاي پومپه و ?وليوس سزار و ماركوس كراسوس زمامدار قلمرو وسيع امپراطوري روم گرديده اند. سزار در اين وقت كشور گاليا يا گاليها يعني كشور فرانسه امروز را فتح كرد و حكومت آن منطقه با فرماندهي قسمتي از سپاهيان روم را بر عهده داشت.