شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند.
این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
سیمین دانشور نویسنده و مترجم شهیر ایرانی و همسر جلال آل احمد در سن 90 سالگی در تهران درگذشت.
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر انتخاب، سیمین دانشور عصر 5شنبه 18 اسفند در تهران از دنیا رفت. بنا بر این گزارش وی در چند سال گذشته با مریضی دست به گریبان بود به نحوی که حال وی در هفته های جاری رو به وخامت رفته بود.
سیمین دانشور در ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ در شیراز متولد شد. نویسنده و مترجم ایرانی است. وی نخستین زن ایرانی است که به صورتی حرفهای در زبان فارسی داستان نوشت. مهمترین اثر او رمان سووشون است که نثری ساده دارد و به ۱۷ زبان ترجمه شده است و از جمله پرفروشترین آثار ادبیات داستانی در ایران محسوب میشود. دانشور همچنین عضو و نخستین رئیس کانون نویسندگان ایران بود.
برنده بوکر 2010 را بشناسید!! هوارد جیکابسن ،نویسنده بریتانیایی روز سهشنبه به شکلی غیرمنتظره با رمان کمدی فلسفی «مسئله فلینکر» برنده جایزه من بوکر شد. برنده بوکر 2010 را بشناسید!!
این جایزه در جریان ضیافتی در لندن اهدا شد و هوارد جیکابسن با شکست پنج رقیب، از جمله پیتر کری برنده دو جایزه بوکر و تام مککارتی که در میان داوران بسیار محبوب بود به این جایزه معتبر ادبی رسید.
تاکنون دو بار نام این نویسنده در فهرست اولیه نامزدهای این جایزه 80 هزار دلاری قرار گرفته، اما هیچ وقت نامش به فهرست نامزدهای نهایی راه نیافته بود. او به شوخی گفت دو دهه است متن سخنرانی پس از بردن جایزه را آماده کرده است.
جیکابسن پس از رفتن روی سن تالار گیلد در لندن گفت: «زبانم بند آمده! خوشبختانه متن سخنرانی را قبلا آماده کردم. سال 1983 نوشته شده، خیلی وقت بود منتظر بودم.»
این نویسنده 58 ساله که 15 رمان از او به چاپ رسیده به دلیل طنز جاری در آثارش شهرت دارد. او موضوع رمان آخرش را غم و از دست دادن عزیزان خواند.
وی گفت: «میخواستم خواننده همزمان بخندد و گریه کند.»
اندرو مورفی، داور جایزه بوکر کتاب را «کاملا شایسته این جایزه بزرگ» توصیف کرد و افزود: «رمان «مسئله فلینکر» کتابی معرکه است؛ البته بسیار بامزه است اما بسیار هوشمندانه، غمانگیز و باظرافت هم هست. همه اینها هست و خیلی بیشتر از اینها هم هست.»
«کورت ونهگات» نویسندهی محبوب آمریکایی کتابهای به یادماندی «سلاخخانهی شمارهی پنج»، «گهوارهی گربه» و «شب مادر» یازده آوریل سال ۲۰۰۷ بر اثر جراحات مغزی درگذشت. وی که به خاطر نوشتههای طنزآمیز و علمیتخیلیاش از محبوبترین نویسندگان نیمهی دوم قرن بیست آمریکا به حساب میآمد، یازدهم نوامبر سال ۱۹۲۲ در خانوادهای آمریکایی-آلمانی به دنیا آمد و از همان جوانی به نوشتن علاقه نشان داد و عضو تحریریهی روزنامهی دانشجویی دانشگاه خود شد. در جنگ جهانی دوم شرکت کرد و تجربهی جنگ و اسارت در اردوگاههای دشمن، تاثیر شگرفی بر او گذاشت و پس از آزادی، تحصیلاتش را در دانشگاه شیکاگو ادامه داد و چندی بعد اولین رمانش را به نام «نوازندهی پیانو» در سال ۱۹۵۲ منتشر کرد. در سالهای ۱۹۶۰ سبک داستاننویسیاش را تغییر داد و رمان تاثیرگذار «سلاخخانهی شمارهی پنج» را منتشر کرد. کتابی که تا حدی بر اساس تجربیات خود «ونهگات» از جنگ و اسارتش در اردوگاه «درسدن» نوشته شده است. مرگ «کورت ونهگات» علاقهمندان و نویسندگان زیادی را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار د
پیشاپیش عید نوروزرو به همه دوستان و سروران گرامی تبریک میگم و سالی پر از شادکامی و موفقیت رو براشون آرزو دارم.
انشالله همه به آرزوهای خوبشون در این سال دست پیدا کنند
به طور خلاصه مروری بر ریشه چندهزار ساله عید نوروز ، از دیرگاه تا به حال خواهیم داشت.
نوروز،از جشنهای باستانی ایرانیان است. در زمانهای کهن، جشن نوروز در نخستین روز فروردین (معمولاً مطابق با ۲۱ مارس) آغاز میشد، ولی مشخص نیست که چند روز طول میکشیدهاست. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشن یک ماه ادامه داشته است. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا میشد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی داشت، در حالیکه طی باقیمانده ماه، هنگامیکه پادشاهان مردم عادی را به دربار شاهنشاهی میپذیرفتند جنبه خصوصی و سلطنتی داشت.
تاریخچه
جشن نوروز از آیینهای باستانی و ملی ایرانیان میباشد. جزئیات چگونگی این جشن تا پیش از دوره هخامنشیان بر ما پوشیدهاست. در اوستا نیز هیچ اشارهای به این جشن نشدهاست. همچنین از دید مذهب و باورهای دینی ایرانیان باستان در ارتباط با این جشن اطلاعاتی در دست نیست. اگرچه مطالبی کلی در تعداد اندکی از کتابهای نوشته شده در روزگار ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد.
با استناد بر نوشتههای بابلیها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استانهای گوناکون که پیشکشهایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند میپذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر، یکی از شاهان هخامنشی (۴۲۱ - ۴۸۶)، در آغاز هر سال از پرستشگاه بأل مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن میکرد.
همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن میگرفتند. صبح نوروز شاه جامه وی?ه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ میشد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد میشد. و سپس والامقامترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکههایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ میشد. پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه میکردند. شاه پیشکشهای نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش میکرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته میشد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ میپاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر میگفتند، آنها را برنمی داشتند.
جشنهایی که از آن روزگار به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچکتر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن میآید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سین است.
نوروز در گذشته دارای آداب چندی بودهاست که امروز تنها برخی از آنها برجای مانده و پارهای در دگرگشتهای زمانه از بین رفتهاند. از رسمهای بجا مانده یکی راه افتادن حاجی فیروز است.
یونسکو اعلام کرد نيمي از 6700 زبان دنیا رو به زوال است و هر 15 روز یک زبان در دنیا از بین میرود.
به گزارش خبرگزاري شینهوا (چين) سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی سازمان ملل متحد یونسکو در بیانیهای به مناسبت روز جهانی زبان مادری (International Mother Language Day) اعلام کرد هر 15 روز یک زبان در دنیا از بین میرود.
سال 2008 از سوي مجمع عمومي سازمان ملل به عنوان سال بينالمللي زبان اعلام شده است.
این در حالی است که کارشناسان معتقدند96درصد از زبان ها تنها بوسیله 4 درصد از جمعیت کره زمین مورد استفاده قرار میگیرد.
جشن اسپندگان یا اسفندگان یا سپندارمذگان یکی از جشنهای ایرانی است که در بیست و نهم بهمن ماه برگزار می شود. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت زمین و بانوان میدانستند.
تاریخچه
در گاهشماری های مختلف ایرانی، علاوه بر این که ماهها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بهعنوان مثال روز اول هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمذ» بودهاست. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بهعنوان نماد عشق میپنداشتند.
در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی میشدهاست که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمین روز هر ماه، «مهر» نام داشت و که در ماه مهر، «مهرگان» لقب میگرفت و میبینیم که چگونه هر جشنی با معنی و مفهوم عمیق خود برای مردم شادی میآفرید.
شب چله (یلدا) ؛ شب زايش خورشيد
يلــــــدا وا?ه ايست سرياني که به زبان عربی تولد و ميلاد و به زبان پارسي زايش است و اين آخرين شب پاييز ، و نخستين شب زمستان يا آغاز چله بزرگ و درازترين شب سال مي باشد. ميـــــدانيم که ايرانيان پيش از آيين پاک زردشت بزرگ ، دارای کيش ميترايي بوده اند و مهر يا ميترا را خدای خورشيد و آفريدگار گيتي و هستي ميدانستند و به گمان برخي پيدايش اين آيين را از هوشنگ پادشاه پيشدادی مي دانند و در شاهنامه فردوسي خرد ورز نيز همين روايت آمده است :
کـــــه ما را زين بهي ننگ نيست
بـــــه گيتي به از دين هوشنگ نيست
همــــه راه دادست و آيين مهر
نظــــر کردن اندر شمار سپهر
به همين دليل اين شب که از ديدگاه ستاره شناسان ، مبارک نيست ، نزد ايرانيان گرامي ست و برای دوری از نامبارکي آن را جشن و سرور همراه ميکنند و باز ميدانيم که ايرانيان شب و تاريکي را نماد اهريمن و روز و روشنايي را نشان اهورامزدا ميدانستند و پارسيان امروز نيز بر همان باورند و همه کارها برای پيروزی اهورامزدا بر اهريمن انجام مي گرفته است