متن كامل وصیتنامه الهی سیاسی امام خمینی(ره) - قسمت دوم
هـ ازجمله نقشهها كه معالأسف تأثیر بزرگی در كشورها و كشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن كشورهای استعمار زده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریكه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را ن?اد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یكی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! و قصه این امر غمانگیز، طولانی و ضربههایی كه از آن خورده و اكنون نیز می خوریم كشنده و كوبنده است.
متن كامل وصیتنامه الهی سیاسی امام خمینی(ره) - قسمت اول
قالَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلّم: إنّی تاركٌ فیكُمُ الثَقلَینِ، كتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی فإِنَّهُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدَا عَلَیّ الْحَوضَ
الحمدُلله و سُبحانَكَ؛ أللّهُمَّ صلّ علی محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِك و جلالِك و خزائنِ أسرارِ كتابِكَ الذّی تجلّی فیه الأَحدیه بِجمیعِ أسمائكَ حَتّی المُسْتَأْثَرِ منها الّذی لایعْلَمُهُ غَیرك؛ و اللَّعنُ علی ظالِمیهم أصلِ الشَجَره الخَبیثه.
و بعد، اینجانب مناسب میدانم كه شمهای كوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذكر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی ومعنوی وعرفانی، كه قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبهای كه عرفان آن برتمام دایره وجود، از ملك تا ملكوت اعلی و ازآنجا تا لاهوت و آنچه درفهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بربشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای «ثقل اكبر» و «ثقل كبیر» كه از هرچیز اكبر است جز ثقل اكبر كه اكبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است براین دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر كه شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلكه مناسب دیدم اشارهای گذرا و بسیار كوتاه ازآنچه براین دو ثقل گذشته است بنمایم.
به متوکل عباسی خبر دادند که در منزل امام هادی، اسلحه و نوشتهها و اشیای دیگری است که از شیعیانش در قم به او رسیده و امام عزم شورش بر ضد حکومت دارد. متوکل گروهی را به منزل آن حضرت فرستاد. شبانه به خانه امام هجوم آوردند ولی چیزی پیدا نکردند. آنگاه امام را در اطاقی تنها دیدند در حالی که در را بر روی خود بسته، لباسی پشمینه بر تن کرده، روپوشی بر سر انداخته و بر زمینی مفروش از شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است.
امام را در همان حال نزد متوکل بردند و گفتند: در خانهاش چیزی نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن میخواند.
متوکل چون امام را دید، عظمت و هیبت امام او را فرا گرفت و بیاختیار به حضرت احترام گذاشت و ایشان را در کنار خود نشاند. جام شرابی را که در دست داشت، به آن حضرت تعارف کرد! امام عذر خواست و گفت: گوشت و خون من با چنین چیزی آمیخته نشده است، مرا معاف دار. متوکل منصرف شد و گفت: شعری بخوان!
در قرآن کریم به غیر از نام های پیامبران اسم های دیگری نیز آمده است که در ذیل به آنها اشاره ای می کنیم:
آذر : در آیه 72 سوره انعام نام او آمده است. در مورد این كه آذر چه كسی بود؟ اختلاف نظر وجود دارد. برخی میگویند نام پدر ابراهیم آذر بوده. برخی دیگر بر این باورند كه آذر نام عموی ابراهیم بوده كه بعد از مرگ پدرش سرپرستی ابراهیم را بر عهده داشته ، حكایت مجادله ابراهیم با پدرش در شش سوره نقل شده: سوره مریم، آیات 41 تا 50؛ سوره انبیا، آیات 51 و 52؛ و سورههای شعرا، صافات، زخرف، و ممتحنه.
ابلیس (شیطان) : در بسیاری از آیات قرآن داستان ابلیس مورد اشاره قرار گرفت كه اهم آن در مورد اعلام مخالفت با دستور خداوند و دشمنی با انسان میباشد.
ابولهب : كنیه یكی از عموهای پیامبر كه نامش عبدالعزّی بوده كه یكبار در سوره مَسَد نام او آمده است و همسر او ام جمیل خواهر ابوسفیان بود.
تبّع : در دو مورد در قرآن مجید به این وا?ه بر میخوریم: دخان 36 ، قاف 13. در این كه مراد از تبّع چیست؟ اختلاف نظر وجود دارد. علامه طباطبایی میفرماید: تبع از پادشاهان بود كه در یمن میزیسته و نام او اسعد ابوكرب بوده. امّا تفسیر نمونه اذعان میدارد كه تبع یك لقب عمومی برای پادشاهان یمن بوده، مانند كسری برای سلاطین ایران، ولی ظاهر این است كه قرآن در خصوص یكی از پادشاهان یمن سخن گفته است.
جالوت : در آیات 247 الی 252 بقره. قضیه كشته شدن جالوت به دست داود مورد بررسی قرار گرفته است.
ذو القرنین : نام ذوالقرنین 3 بار در قرآن كریم ذكر شده است. در این كه ذوالقرنین نام چه كسی بوده است؟ در بین علما اختلاف وجود دارد. كه مشهورترین نظریه آن است كه ذوالقرنین همان (كوروش كبیر) پادشاه هخامنشی میباشد. سرگذشت او در سوره كهف، آیه 82 الی 96 مطرح شده است (برخی نیز میگوند او اسکندر بوده است).
اسم های خدا در قرآن کریم مجموعهای بيش از 200 نام است که ذکر شدهاند و اصطلاحا، 99 تای آن «اسماء الحسنی» يا نامهای نيکوی خداوند خوانده ميشوند. هر چند که تعداد نام های خدا، شامل صفات و کلمههای مرکب، در قرآن و سنت از 99 عدد خيلی بيشتر هستند، ولی مسلمانان اعتقاد دارند که گروه برگزيدهای از نامها (نامهای نيکو)، 99 عدد هستند.
این اسماء را به سه گروه تقسیم کردهاند: جمالی، جلالی و مشترک. اسماء جمالی که ۴۵ تا هستند برای کسب رحمت و روزی به کار میروند، اسماء جلالی که ۲۲ تا هستند، برای ایجاد عداوت و از میان بردن حریف به کار میآیند و اسماء مشترک که آنها هم ۲۲ اسم هستند بسته به نیت، خاصیت هر دو گروه قبلی را دارند.
از ميان اين 99 نام، 85 تاي آن مستقيما در قرآن ذکر شده است. اما تعدادی از اين نامها مستقيما در قرآن وجود ندارد. بعضي از محققان با رجوع به احاديث تا 200 مورد از اين نامها را يافتهاند.. بايد توجه داشت هيچ مرجعي که فهرست يکساني از 99 نام نیکوی خدا را به ترتيب در خود ذکر کرده باشد وجود ندارد. عموما بر سر اغلب اين اسمها با هم توافق دارند؛ هر چند که در مورد تعدادی از آنها همچنان اختلاف وجود دارد.
رعد : طبق حديثی از ابن عباس به روايت از پيامبر (ص) که در جواب سوال يهود فرمودند رعد فرشتهای از فرشتگان و موکل بر ابرهاست (سوره رعد آیه 13).
برق : طبق روايتی از "ابن ابي حاتم" برق فرشتهای است داراي چهار چهره (سوره روم آیه 24).
مالک : خازن و فرشته موکل بر آتش جهنم است وکلید جهنم در دست اوست (سوره زخرف آیه 77).
سجل : طبق روايتي از امام باقر عليه السلام و سيوطى به نقل ابن ابى حاتم، سجل فرشتهای است که هاروت و ماروت از دستيارانش بودهاند و نيز از سدّى نقل شده كه سجل فرشته موكل بر اعمال است. (سوره انبياء آیه 104)
بنابر حدیثی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده اند خدای متعال 124 هزار پیغمبر مبعوث کرده است که در قرآن کریم تنها اسامی 27 نفر از آنان آمده است که نامهای ایشان را در پایین مشاهده می نمایید.