ناتوراليسم از نظر ادبي بيشتر به تقليد دقيق و موبه موي طبيعت اطلاق مي شود، اين نوع ناتوراليسم دنباله رئاليسم شمرده مي شود و در مفهوم فلسفي به آن رشته از روش هاي فلسفي گفته مي شود كه معتقد به قدرت محض طبيعت است و نيروي برتر از طبيعت نمي بيند.
اما به عنوان مكتب ادبي ناتوراليسم به مكتبي اطلاق مي شود كه اميل زولا و طرفدارانش پايه و اساس آن را گذاشتند. در اين نوع ادبيات و هنر كوشيده اند روش تجربي و جبر علمي را در ادبيات رواج دهند و به ادبيات و هنر جنبه علمي بدهند. اين مكتب نزديك به ده سال حاكم بر ادبيات اروپا بود (1880-1890) اما به زودي از صورت يك مكتب مستقل ادبي بيرون شد. در هر حال نمي توان منكر نفوذ آن در ادبيات فعلي آمريكا و اروپا شد، چه عده اي از نويسندگان آمريكايي و اروپايي از آثار پيشوايان اين مكتب ملهم شده اند.
رمان نو یکی از جنبشهای ادبی معاصر غرب است که همگام با تحولات اجتماعی و سیاسی در اواخر دهه ۱۹۵۰ در فرانسه شکل گرفت و همزمان به انتقاد از شیوههای بیان واقعگرایانه و کلاسیک در رمان پرداخت. «رمان نو» که در میان انگلیسیزبانان بیشتر به ضد رمان شهرت دارد با انتقاد از عناصر سنتی روایت داستانی مانند شخصیت، حادثه و طرح بر آن بود تا با تأکید بر لزوم تحول دائمی در ادبیات، گونهای نو از روایت داستانی را ابداع و معرفی کند که با اوضاع اجتماعی و زندگی جدید انسان همخوانی بیشتری داشته باشد.
مکتب یا جنبش
اینگونه از رمان با کتاب تروپیسم اثر ناتالی ساروت، آغاز میشود که رمان «پاککنها»ی آلن رب گرییه به آن استحکام میبخشد. رمان نو مکتب نیست، جنبشی است بدون رهبر و بدون مجله یا روزنامه، با اینهمه جهتگیریهای رب گرییه او را رهبر ضمنی این جنبش میسازد. ناتالی ساروت در جایی ضمن اشاره به تفاوتهای موجود میان نویسندگان رمان نو فرانسه مینویسد: «با اینهمه آنچه موجب پیوند ماست، رفتار و برداشت مشترکی است که نسبت به ادبیات گذشته داریم.
بليك كوشيده است با به كارگيرى لحنى جدلى بى آنكه از درغلتيدن به ?ورناليسم هراسى داشته باشد، انديشه نبوغ و الهام را عليه اثبات گرايى و توسعه مدارى بشوراند. از جملات سرسرى و تند و تيز بليك، نكته اى كانونى پديدار مى شود كه به زعم من جهان نگرى رمانتيست ها را به نمايش مى گذارد: بليك بر اين باور است كه معرفت با انسان زاده مى شود و انديشه هاى ذاتى در هر كس موجود است و با وى زاده مى شوند. در حقيقت انديشه ها، خود او هستند.
سويه سرآمدگرايى رمانتيست ها در اين نكته نطفه مى بندد كه آنها با انديشه و آموزش و تعليم هنر و زيباشناسى و به طور كلى استعداديابى و تكامل بخشى هنر و زيباشناسى به شدت مخالفند و نبوغ را امرى غيبى مى دانند كه به انسان هديه مى شود. كسى كه نبوغ دارد، اثرش نيز با او همراه است و هنگام مرگ، اثر او نيز مى ميرد تا هنگامى كه نابغه اى ديگر زاده شود. رمانتيست ها همواره هاله جنون و قدسيت را بر فراز سر خود مى ديدند و خويش را نابغه مى پنداشتند و براى اعمال خود هيچ گونه معذوريتى قائل نبودند و آنها را تعبير به عمل شاعرانه مى كردند.
آغاز قرن نوزدهم را بايد شروع عصر جديدي در ادبيات اروپا دانست كه دامنه آن تا به امروز كشيده شده است. اين دوره جديد كه بايد آن را عصر رمانتيك نام داد عصر طبقه بور?وازي شمرده مي شد. در اين دوره تجمل و زندگي اشرافي همه اهميت و نفوذ خود را از دست داد ؛ قلمرو آثار ادبي گسترش يافت ؛ حالا ديگر شاعران و نويسندگان از طبقه هاي گوناگون جامعه بودند. ادبيات رمانتيك در قرن نوزده در كشورهاي اروپايي يكي پس از ديگر به ظهور رسيد.
در آغاز كلمه رومانتيك از طرف طرفداران مكتب كلاسيك براي مسخره به نويسندگان جديد اطلاق مي شد و معني نخستين آن مترادف با خيال انگيز و افسانه اي بود. اصولا مكتب نخستين رومانتيسم انگلستان بود و از آنجا به آلمان رفت و از آنجا در فرانسه رسوخ كرد و سرانجام تا سال 1850 بر ادبيات اروپا مسلط شد.
جنبش فکری و هنری نیمه دوم قرن 17 فرانسه است. از جمله مشهورترین معرفین این نهضت: راسین- لفونتن- برویر- پاسکال- مولیر- لاروشفوکو- لفایت- بوسوئه- بوآلو می باشند. کلاسیسیم اغلب به عنوان مکتبی مخالف رومانتیسم و باروک تلقی می شود.
از دید تاریخی: جنبش و نهضت فکری مختص قرن 16 است. وی?گی این جنبش تمجید از دوران قدیم و تمایل به شکوفایی کامل انسان می باشد. اومانیسم به بزرگترین تفکر عقیده ای آن زمان یعنی رنسانس مربوط می شود. اومانیست ها به مطالعه روی متون اصلی و اوریجینال ترجمه و ویرایش آثار قدیم یونان و لاتین می پرداختند.