همه آدم ها برای شاد و سالم بودن به خودشان بدهکار هستند. ما مسئول احساسمان هستیم و خوشبختی یکی از آن چیزهای ناپایداری است که ممکن است روزی چند بار تجربه کنیم یا اصلاً تجربه اش نکنیم. خیلی چیزها دوروبر ما وجود دارد که میتواند خوشبختی را از ما بگیرد اما اگر این چیزها به درستی کنترل شوند، میتوانند عصبانیت، خستگیها و ناراحتیهای ما را به آرامش و توازن تبدیل کند.
“ثروت و مقام نیست که به شما خوشبختی میدهد، بلکه آرامش و اشتغال است که اینکار را میکند.” –توماس جفرسون
این روزها خبرهای بد زیادی مخصوصاً از رسانه ها میشنوید که میتواند موجب اضطراب و نگرانیتان شود. چالش وضع اقتصادی کنونی واقعی است اما هرچقدر هم که نگران شوید مشکلی را حل نمیکند. بالا بردن کیفیت زندگی هیچ ارتباطی به مسائل مادی ندارد، این ذات درونی شماست که افکار، گرایشات، نظرات و اعمال شما را هدایت میکند. راه های زیادی برای بالا بردن کیفیت زندگی وجود دارد اما اینجا به ۷ مورد آن اشاره میکنیم.
تغییر موقعیتها و شرایط به ما کمک میکند تا عادات خود را تغییر دهیم. اگر عادت به ناخن جویدن، سیگار کشیدن و یا هر عادت دیگری دارید که واقعا دلتان میخواهد زودتر آن را ترک کنید، باید در ابتدا بدانید که موقعیتها و شرایط روی رفتارها تاثیر میگذارند و با تغییر آنها و برخی حرکات هر روزی میتوان عادات را تغییر داد. بسیاری از رفتارهای تکراری ما وابسته به محیط اطراف ما هستند، ممکن است مردم فکر کنند هنگام تصمیمگیریهای خود کاملا مستقل عمل میکنند، اما مسائل بسیاری حتی در گذشتههای بسیار دور زندگیشان روی تصمیمگیریهای آنها اثر میگذارد و خودشان از این مساله غافلند.
اعتیاد به یک عادت
رفتارهای عادی و همیشگی از جهات بسیاری به اعتیاد شباهت دارند و شیوههای ترک یک عادت شبیه شیوههای ترک اعتیاد است. دوری از کلیه افراد، مکانها و چیزهایی که نیاز و میل فرد را برای انجام آن عادت ناخوشایند تشدید میکنند، اولین درس برای ترک یک رفتار است. نیاز به تغییر کردن و استفاده از بهترین شیوه برای تغییر، مسلما اهمیت بسیاری دارد و در هر دو مورد (یعنی ترک اعتیاد و ترک عادت) از مهمترین نکات هستند. اما یک فرق مهم بین ترک اعتیاد و ترک عادت وجود دارد. برخلاف اعتیاد، در ترک عادت وقتی که یک رفتار جدید جایگزین یک عادت قدیمی میشود، احتمال تکرار آن عادت قدیمی بسیار کم است؛ در حالی که در ترک اعتیاد، احتمال تکرار رفتارهای ناخوشایند قبلی بسیار زیاد است. عادتها قویترین نیرو در جهان هستند. حدود ۹۰ درصد از افکار، احساسات و رفتارهای ما ناشی از عادتهای ما هستند؛ بنابراین بسیاری از ناکامیها، موفقیتها، افسردگیها، شادیها، روابط مستحکم، روابط از هم پاشیده و بسیاری دیگر از حالات و رفتارهای ما به عادتهای ما برمیگردند. عادتهای ما رفتارهایی هستند که مرتب بدون دخالت ذهن خود آگاه تکرار میشوند. در واقع وقتی شما چیزی را یاد گرفتید، مغزتان ارتباطاتی را برای ایجاد یک مسیر عصبی شروع کرده و هنگامی که آن رفتار تکرار میشود، مغز مسیر وی?های برای آن رفتار ایجاد میکند. این مسیر کار مغز را برای پردازش وظایف جدید راحت میکند. به عبارتی یک عادت جدید ایجاد شده است.
خیلیها در زندگی خود خواهان آرامش هستند اما اغلب این آرامش دستنیافتنی به نظر میرسد. حتی کسانی که در زندگی خود به ثروت وموفقیتهای مادی میاندیشند و درنهایت هم به آن دست مییابند، احساس میکنند که واقعاً شاد نیستند. آنها هنوز مضطرب، عصبی و در حال رقابت با دیگران هستند. حال آنکه تجربه خوب در زندگی در حقیقت به عوامل بیرونی مانند موفقیت مالی بستگی ندارد.
هیچ چیز وهیچ کسی نمیتواند شادی، اطمینان خاطر و موفقیت را به ما ارزانی دهد، زیرا آنچه ما به دنبالش هستیم، تنها به احساس درونی خودمان و نگرشی که نسبت به پیرامون خود داریم، بستگی دارد و این موضوع است که تعیین میکند آیا واقعاً سعادتمند هستیم یانه، در واقع غیر ممکن است که بتوان شاد بود، به آرامش رسید، اطمینان خاطر داشت و موفق بود مگر آنکه نخست در وجود خود شادی، اطمینان خاطر، آرامش وموفقیت را حس کنیم. آنچه در زندگی برای ما رخ میدهد، آن قدر تعیین کننده شادی و آرامش ما نیست بلکه بیشتر نوع واکنش نسبت به آن رخدادهاست که نقش تعیین کنندهای دارد.
کدام سرنوشت سرنوشت یک وا?ه قدرتمند است. هر کسی سرنوشتی دارد، نکته مهم در اینجا این است که هرکسی میتواند در تعیین سرنوشتش نقش بسیار مهمی داشته باشد. سرنوشت انسان تصویری از آرزوها و آینده دلخواه اوست که در عمق وجودش نهفته است و انتخابهای روزانه انسان که اعمال، گفتار، افکار و روابط او را در بر میگیرد، وی را به سمت سرنوشتش هدایت میکند.
8 راهکار جالب برای اینکه تنهایی را با خوشحالی سپری کنید
بی تردید در اطرافتان با افرادی مواجه شدهاید که بنا به دلایلی هنوز مجرد ماندهاند، یا هنوز فرد مورد علاقهشان را پیدا نکردهاند و یا شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده است.
افرادی هم هستند که همسرانشان را از دست دادهاند و یا از آنها جدا شدهاند و یا به افراد سالخوردهای برمیخوریم که همسر خود را از دست دادهاند و فرزندانشان سر خانه و زندگی خودشان رفتهاند و مجبور هستند در تنهایی زندگی کنند. در هر صورت، تنهایی چیز خوشایندی نیست اما این بدان معنا نیست که لحظات زندگی را از دست بدهیم و با اندوه زندگی کنیم. برای آنکه از تمام لحظات زندگیتان بهره ببرید و با تنهایی کنار بیایید، چند راهکار ارائه میدهیم:
1- تنهایی را قابل تحمل و خوشایند کنید: تنهایی موجب ترس میشود. برای آنکه تنهایی را بهتر تحمل کنید و یا حتی آنرا خوشایند کنید، از آن یک دوست بسازید. از لحظات تنهاییتان بهره ببرید، برای خودتان وقت بگذارید، یک استعداد هنری را در خودتان پرورش دهید، آشپزی کنید، کتاب بخوانید، یک فیلم خوب تماشا کنید. خواهید دید که دیگر از تنها ماندن در یک بعدازظهر روز تعطیل در زمستان دچار ترس نمیشوید. به مرور زمان، این عمل به یک تفریح و حتی بهتر از آن به یک نیاز تبدیل میشود.
2- در محیط خانه احساس راحتی کنید: برای آنکه هر از گاهی از تنها ماندن در خانه نترسید، لازم است که در محیط خانه احساس خوبی داشته باشید. آپارتمان شما هر چقدر هم که کوچک باشد، باید تصویری مثبت را به شما منعکس کند. از محیط خانهتان کانونی گرم و کوچک بسازید تا در آن به راحتی زندگی کنید. از آنجاییکه احتمالا تنها زندگی میکنید، این فرصت را دارید تا دکور خانه را بنا به میل و سلیقهتان تغییر دهید. از رنگ دیوارها گرفته تا مبلمان پردهها و... هر چیزی که دوست دارید را انتخاب کنید و «محیط خانه» را به مکانی گرم و دلپذیر و راحت تبدیل کنید.
امروزه دیگر دنیا، دنیای افراد موفق است و یک اصل در موفقیت افراد، خلاقیت آن هاست. بر همین اساس امروز قصد داریم تا خلاقیت را از دیدگاه روانشناسی بررسی کرده و شما را با ابعاد آن آشنا کنیم:
روانشناسی خلاقیت
شواهد دلالت دارند که هم وراثت و هم محیط، در بالندگی و رشد خلاقیت مؤثر است اشاره آلفرد هیچکاک اغلب برای شخصیت پردازی قهرمانان قصه های خود از عنصر خلاقیت بهره می گرفت. به عبارت دیگر هر کدام از شخصیت های داستانی او یک وی?گی خاص داشتند. در قصه «پنجره عقبی» یک عکاس نشریه به خاطر شکستگی پایش باید مدت ها در خانه بستری شود، اما او بیکار نیست و با لنزهای دوربین ازطریق پنجره عقبی اتاقش، زندگی مردم را می کاود و قصه آنچنان روان و زیبا پیش می رود که در پایان، همان عکاس خلاق به عنوان کارآگاه، یک جنایت واقعی را عریان می کند. افراد خلاق نیز این گونه هستند، آنها مثل افراد عادی به پیرامون خود نگاه نمی کنند. شاید از منظر مردم، برخی از افراد خلاق دچار برخی کاستی ها در حواس باشند، اما اینگونه نیست. آنها به هر پدیده ای به گونه ای دیگر نگاه می کنند.
یکی از رایج ترین فوبیاها در میان بسیاری از مردم ترس از مار است که به احتمال زیاد ریشه ای تکاملی دارد. در گذشته های دور تشخیص دادن مارها و عنکبوتها برای بقای انسان نقشی حیاتی داشته است... فوبیا هراس یا ترس شدید پدیده ای است که به صورت آگاهانه یا ناخود آگاهانه زندگی بسیاری از انسانهای جهان را مختل می کند. این پدیده بیشتر ناشی از ترس از قرار گرفتن در موقعیتی خطرناک است و معمولا کنترل آن برای فرد مبتلا سخت و گاهی غیر ممکن است.
به گزارش خبرگزاری مهر، در حدود 19.2 میلیون نفر انسان در سن 18 سالگی در آمریکا به گونه های مختلفی از این اختلال روحی مبتلا هستند که در ادامه نشریه لایو ساینس به مشهورترین آنها اشاره کرده است.
ترس از مار (Ophidiophobia): یکی از رایج ترین فوبیاها در میان بسیاری از مردم ترس از مار است که به احتمال زیاد ریشه ای تکاملی دارد. در گذشته های دور تشخیص دادن مارها و عنکبوتها برای بقای انسان نقشی حیاتی داشته است. توانایی تشخیص مارها در یک چشم به همم زدن یکی از رفتارهای تکاملی است که به اجداد انسان در جهان وحشی ما قبل تاریخ امکان بقا داده است.
ترس از خزندگان عجیب (Entomophobia): شاید برخی از افراد با دیدن برخی از حشرات تنها احساس چندش آوری پیدا کنند، اما این جانداران کوچک در واقع این توانایی را دارند که برخی از انسانها را به شدت بترسانند که این شدت در زنان نسبت به مردان چهار برابر است. مطالعه دانشمندان دانشگاه کارنگی ملون نشان می دهد دختر بچه های 11 ماهه به سرعت قادرند در برابر تصاویری از مارها با عنکبوتها نشانه های ترس را در صورت خود انعکاس دهند در حالی که این خصوصیت در پسربچه هایی با همین سن وجود ندارد. دیدگاه تکاملی این فوبیا بر این اساس است که زنان در دوران باستانی حیات بشر در هنگام جمع آوری غذا با چنین جاندارانی مواجه می شده اند و انقباض ماهیچه های بدن و صورت در برابر چنین منظره ای به عنوان ابزار محافظت مادر و فرزند در برابر جاندار شناخته شده است.
کامپیوتر و اینترنت یکی از وسایل ارتباطی در عصر جدید است که توسط انسان بکار گرفته شده است. این وسیله باعث سرعت و دقت در کارها و گسترش ارتباطات شده است بگونهای که کره زمین را تبدیل به دهکده جهانی کرده است. با وجود این ، نفوذ و گسترش آن باعث بروز مشکلاتی در جوامع شده است. از این مشکلات میتوان به «کاهش روابط اجتماعی واقعی» و «وابستگی به اینترنت» اشاره کرد. این نوعی تناقض است که علیرغم استفاده از اینترنت در جهت برقراری «ارتباط فردی» این وسیله خود به «کاهش روابط» منجر میشود.
«نوع و کیفیت تعامل اجتماعی» که این وسیله ارتباطی فراهم میآورد، علت این تنافض است. اینترنت از اهمیت «مجاورت فیزیکی» (Physical Proximity) بوسیله بوجود آوردن شکل دیگری از شبکههای ارتباطی (ارتباط مجازی) کاسته و ارتباط بین فردی ضعیفی را بوجود میآورد. از طرف دیگر استفاده روز افزون از اینترنت منجر به شکل گیری و گستر شنوع دیگری از «وابستگی و اعتیاد» (Dependency and Addiction) شده است «وابستگی به اینترنت» به دلیل آنکه همانند اعتیاد به مواد مخدر «علائم ترک و مصرف» را دارا میباشد، منجر به طبقه بندی آن به عنوان یک اختلال شده است.
تاریخچه ظهور این «اعتیاد» به عنوان یک اختلال جداگانه اولین بار در سال«1995» توسط «ایوان گلدبرگ» ، (Ivan.goldberg) مطرح شد و در سال «1996» توسط «یانگ» ، (Young) توسعه یافت. از آن پس مراکز درمانی در سراسر آمریکا بوجود آمد و حتی در دادگاه و سیستم قانونی این کشور وابستگی به اینترنت به عنوان یک «اختلال روانی» واقعی پذیرفته شد.
وی?گیهای بالینی وابستگی به اینترنت «وابستگی به اینترنت» را «اعتیاد مدرن» (Modern Addiction) نامگذاری کردهاند در واقع وابستگی به اینترنت یک وابستگی واقعی همانند اعتیاد به مواد مخدر و وابستگیهای دیگر است. اگر چه این نوع وابستگی مشکلات جسمی «اعتیادهای شیمیایی» را ندارد اما مشکلات اجتماعی ناشی از آن همانند اعتیادهای دیگر است.
شما هرچقدر هم آرام و ریلكس باشید مـمـكـن اسـت در طول روز به دلایل مختلف دچار اسـتـرس گـردیـد. ترافـیـك و شلوغی خیابان، كارهای زیـاد نـاتـمـامـی كـه بایـد انـجـام دهید، خرابی اتومبیل و كنكور مسائلی هستند كه ممكن است موجب بروز استرس در شما گردند.
نكته اینجاست كه استرس باعث حـل مـشـكـل نـشــده و برعكس شما را از ادامه فعالیت صحیح باز می دارد. در این قسمت 5 روش ساده را جـهت كاهـش اسـتـرس بـخـصـوص در هـنـگـام كار، بیان میكنیم.
1- شمارش كنید
یك روش موثر برای برخورد با موقیعتهای استرس آور، شمارش تا عدد 10 است.ایـن كار كمك می كند از لحاظ فكری و روانی از آن لحظه استرس آور دور شده و 10 ثـانـیه بشما وقت می دهد تا از آن شرایط خود را رها كنید.فرض كنید این عمل، ریموت كنترل زندگی شما است. دكمه pause را میزنید. وقتی تا عدد 10 شمارش كـردید دوباره دكمه "play" را فشار می دهید. در نتیجه در وضعیت بهتری نسبت به قبل قرار خواهید گرفت.
2- موقتا" بگریزید
هنگامی كه در خود احساس استرس شدید می كنید بهتر اسـت بـطور فـیزیكی خود را از محیط دور كنید. كمی قدم زده و نفسی تازه كنید. مدتی بـه داخـل شهـر رفـتـه و فـكر خود را از مسائل دغدغه آور رها كنید. البته منظور ایـن نـیست كه كـلا" مـیدان را خـالی كنید، بلكه ترك موقعیت برای چند لحظه و مراجعت دوباره با فكری آزاد و تازه باعث رهای از استرس و انجام بهتر كارها خواهد شد. اگر در تـرافـیـك خـیـابـان گیـر كرده باشید، ترك موقیعت مشكل بـنـظر مـی رسـد. در ایـن شـرایـط رادیـو را روشـن و سـعـی كـنید كه به موضوع دیگری غیر از تـرافـیك فكر كنید. اگر صدای اتومبیلهای دیگر شما را آزار می دهد، پنجره ها را ببندید.
رفتارها - ترجمه-مرجان رودبار محمدی: روحیه شاد و رفتارهای مثبت خلاقیت ذهنی را افزایش میدهد.
دیدن دنیا با عینک خوشبینی صرفاً یك شعار نیست و محققان نتایج فوقالعاده آن را اثبات كردهاند. شواهد زیادی به این نکته اشاره میکند که وضعیت روحی ما تأثیر مستقیم بر روند پردازش اطلاعاتی که از طریق چشم کسب میکنیم دارد.
طبق مطالعات جدیدی که در هفتهنامه آکادمی ملی علوم منتشر شده، محققان به این نتیجه رسیدهاند كه افرادی که از روحیه شادی برخوردار هستند، ذهن آرامی دارند و قادرند تواناییهای ذهنی خود را افزایش دهند. البته آنها اذعان كردهاند كه داشتن اینچنین روحیه شادی ممکن است منجر به اختلال حواس شود.
دکتر آدام آندرسون استاد روانشناسی دانشگاه تورنتو و نویسنده برجسته علوم و تحقیقات میگوید داشتن روحیه شاد و رفتارهای مثبت، دقت و توجه فرد را تحت تأثیر قرار میدهد و میتواند میدان دید را وسیعتر کند.
در یک تحقیق که توسط اساتید انجام شد، از داوطلبان خواسته شد دو نوع مسئله را بررسی کنند. برای تجربه کردن وضعیتهای مختلف، داوطلبان به موزیک شاد و غمگین گوش کردند و از آنها خواسته شد در مورد موضوعات شاد و غمگین فکر کنند. داوطلبان هنگامی که در یک موقعیت شاد قرار گرفتند بهخوبی قادر به حل کردن مسائل فکری بودند، اما به دلیل عدم تمرکز و اختلال حواس بهخوبی قادر به انجام دادن وظایفی که در آن به دقت چشم نیاز داشت نبودند.
دکتر آندرسون میگوید اگر شغلی را که انجام میدهید مستلزم خلاقیت و تمرکز فکری است به یک مکان شاد احتیاج دارید. برای مثال اگر در صدد حل کردن مشکلی هستید که موجب عصبانی شدن شما میشود برای اینکه آرامش پیدا کنید به تفریح و گردش کردن بپردازید و سپس برای حل کردن مشکل اقدام کنید.
توجه به تاثیر اجتماع بر فرد و تعامل فرد و جامعه موضوعی نیست که بشر صرفا در قرن بیستم و با ظهور علم روان شناسی جدید به آن عنایت کرده باشد. بسیاری از فلاسفه و حکما از زمانهای بسیار دور موضوعات روان شناسی اجتماعی را به زبان خود و با روشهای مرسوم عصر خویش مورد بحث و بررسی قرار دادهاند. از نویسندگان غربی نزدیکترین آنان به عصر ما که در این راه کوشیدهاند، نام دانشمندان فرانسوی تارد و لوبون از همه بیشتر دیده میشود.
اینان تحت تاثیر روان شناسی عصر خود به وی?ه روان شناسی شارکو ، رفتارهای اجتماعی را حاصل تقلید و تلقین دانسته و هر یک از دید خود کیفیت نفوذ اجتماع بر فرد را توضیح دادهاند. این کوششها بالاخره در دهه اول قرن حاضر به نوشتن اولین کتابهای روان شناسی اجتماعی توسط راس و مکدوگال از انگلیس و وونت از آلمان انجامید. از آن تاریخ این دانش اجتماعی به وی?ه در امریکا ، آهنگ رشد پرشتابی به خود گرفت و از جهات مختلف دستخوش تحول و تکامل شد.
به مرور روشهای دقیق تجربی در تار و پود این علم رسوخ کرد و نیازهای اجتماعی مسیر آن را از بحثهای صرفا نظری به جانب حوزههای کاربردی مختلف هدایت کرد. موضوعات اصلی این شاخه در طی صد سالی که از عمر آن میگذرد، تفاوت عمده نکرده است و تغییرات مشاهده شده به منظور استوار سازی روشهای تحقیق و گسترش موضوعات قبلی بوده است.
روان شناسی اجتماعی در طول عمر خود گهگاه با بحرانهایی جدی مواجه شده است که حملات پیاپی منتقدان در دهه 70 نمونهای از آن است. در این دوره منتقدان درباره فایده و نیز علمی بودن آن سوالاتی بنیادین مطرح کردند، اما روان شناسی اجتماعی با درگیر شدن روز افزون در روند حل معضلات اجتماعی به تثبیت موقعیت خود در میان سایر علوم انسانی و اجتماعی پرداخته است.