کارنامه اسلام يك فصل درخشان تاريخ انسانى است.نه فقط از جهت توفيقى که مسلمين در ايجاد يك فرهنگ تازه جهانى يافته اند بلكه نيز بسبب فتوحاتى که آنها را موفق کرد به ايجاد يك دنياى تازه،وراى شرق و غرب:قلمرو اسلام که در واقع نه شرق بود نه غرب.
فتح اسلامى البته با جنگ حاصل شد اما نشر اسلام در بين مردم کشورهاى فتح شده به زور جنگ نبود خاصه در جاهائى که مردم،از نظراسلام،اهل کتاب بودند يا در رديف آن-يهود، نصارا،مجوس،و صابئين.
برنامه ای قدرتمند و در عین حال کم حجم ( حدودا 1 مگ ) برای ترکیب و جدا کردن صفحات و فایلهای PDF توضیح خاصی هم برای این برنامه نیاز نیست ، اگه سوالی هم بود توی کامنتها مطرح کنید تا راهنمایی بشید.
سام نريمان، امير زابل و سر آمد پهلوانان ايران، فرزندي نداشت واز اينرو خاطرش اندوهگين بود. سرانجام زن زيبا رويي از او بارور شد و كودكي نيكچهره زاد . اما كودك هر چند سرخ روي و سياه چشم و خوش سيما بود موي سرو رويش همه چون برف سپيد بود. مادرش اندوهناك شد. كسي را ياراي آن نبود كه به سام نريمان پيام برساند و بگويد ترا پسري آماده است كه موي سرش چون پيران سپيد است . دايه كودك كه زني دلير بود سرانجام بيم را به يك سو گذاشت و نزد سام آمد و گفت « اي خداوند م?ده باد كه ترا فرزندي آمده نيكچهره و تندرست كه چون آفتاب ميدرخشد. تنها موي سرو رويش سفيد است . نصيب تو از جهان چنين بود. شادي بايد كرد و غم نبايد خورد.» سام چون سخن دايه را شنيد از تخت به زير آمد و به سرا پرده كودك رفت.
كودكي ديد سرخ روي و تابان كه موي پيران داشت. آزرده شد و روي به آسمان كرد و گفت: «اي دادار پاك، چه گناه كردم كه مرا فرزند سپيد موي دادي؟ اكنون اگر بزرگان بپرسند اين كودك با چشمان سياه و موهاي سپيد چيست من چه بگويم و از شرم چگونه سر برآورم؟ پهلوانان و نامداران بر سام نريمان خنده خواهند زد كه پس از چندين گاه فرزندي سپيد موي آورد . با چنين فرزندي من چگونه در زاد بوم خويش بسر برم؟ » اين بگفت و روي بتافت و پر خشم بيرون رفت. سام اندكي بعد فرمان داد تا كودك را از مادر باز گرفتند و بدامن البرز كوه بردند و در آنجا رها كردند. كودك خردسال دور از مهر مادر ، بي پناه و بي ياور ، بر خاك افتاده بود و خورش و پوشش نداشت . ناله بر آورد و گريه آغاز كرد . سيمرغ بر فراز البرز كوه لانه داشت. چون براي يافتن طعمه به پرواز آمد خروش كودك گريان بگوش وي رسيد . فرود آمد و ديد كودكي خردسال بر خاك افتاده انگشت مي مكد و ميگريد. خواست وي را شكار كند اما مهر كودك در دلش افتاد . چنگ زد و او را برداشت تا نزد بچگان خود بپرورد. سالها بر اين بر آمد. كودك باليد و جواني برومند و دلاور شد. كاروانيان كه از كوه مي گذشتند گاه گاه جواني پيلتن و سپيد موي ميديدند كه چابك از كوه و كمر مي گذرد. آوازه او دهان بدهان رفت و در جهان پراكنده شد تا آنكه خبر به سام نريمان رسيد.
تکنيکهای مثبت انديشی نمی توانند در ما تحول و دگرگونی ايجاد کنند.اين تکنيکها به سادگی ابعاد منفی ما را سرکوب کرده و به ضمير ناخودآگاه يا زيرزمين وجودمان می فرستند،پس نه تنها کمکی به آگاهی ما نمی کند بلکه بر خلاف آگاهی و بينشمان نيز عمل خواهند کرد. مثبت انديشی يعنی فشار دادن منفی ها به ضمير ناخودآگاه و شرطی کردن ضمير آگاه با افکار مثبت.ولی مشکل اصلی در اينجاست که ضمير ناخودآگاه بسيار پر قدرت تر از ضمير خودآگاه می باشد.در واقع ضمير ناخودآگاه 9 برابر قوی تر از ضمير آگاه است.بنابراين اگر چيزی ناآگاهانه شود 9 برابر در وجودمان تقويت خواهد شد،ديگر به صورت قبلی خود را نشان نخواهد داد و راههای جديدی برای نشان دادن خود پيدا می کند.
پس می بينيم که مثبت انديشی روش بسيار ضعيفی است.اگر اين روش را به درستی درک نکنيم،بينش غلطی نسبت به آن خواهيم داشت. مثبت انديشی از يک گروه مسيحی به نام Christian science در آمريکا متولد شد.آنها اعتقاد دارند که هر چه در زندگی انسان اتفاق بيفتد فقط نعکاسی است از فکر او.اگر بخواهيد ثروتمند شويد راجع به آن فکر کنيد و پولدار خواهيد شد.فقط با افکار مثبت است که شما ثروتمند می شويد و دلارها به سوی شما سرازير خواهند شد. اين نکته مرا به ياد داستانی می اندازد.مرد جوانی در راه می رفت که به زن پر سن و سالی برخورد.آن خانم پرسيد:حال پدرتان چطور است؟مدتی است که به ملاقات هفتگی مثبت انديشان که خود تأسيس کرده نمی آيد؟ مرد جوان گفت:پدرم بسيار مريض است و احساس ضعف شديدی می کند.
فریدون سه پسر داشت : ایرج و سلم و تور، که جهان را بین آنان تقسیم کرد. ایران را که بهترین بخش بود به » ایرج سپرد. یونان و روم و شام را به سلم داد، و توران زمین را به تور. اما سلم و تور به ایرج حسد بردند، «. دوستانه او را دعوت کردند و در جنگی از پای درش آوردند از شاهنشاهی فریدون تا کین ایرج ، شاهنامه ی فردوسی .
کلیه حوادث و شخصیت های رمان واقعی هستند، و شباهت آنها با حوادث و شخصیت های شناخته شده اصلاً تصادفی نیست . ع . م
برای دانلود » فریدون سه پسر داشت عباس معروفی « بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.
اثری از گابریل گارسیا مارکز ( Gabriel Garcia Marquez )
چند سالی است که گارسیا مارکز مشغول نوشتن خاطرات خود است . اولین جلد آن به نام » زنده برای تعریف کردن « توسط انتشارات » سوی « در پاریس منتشر شد.. در زمانهای فراغت ، مجموعه ای از 8 قصه را نیز اماده میکند به نام » در ماه اوت همدیگر را خواهیم دید « که هم میتوان انها را به شکل قصه های مستقل از هم خواند و هم فصلهایی از یک کتاب به مثابه آغاز ، ادامه و پایان یک رمان. » شب خسوف « سومین قصه از این مجموعه است.
برای دانلود » شب خسوف گابریل گارسیا مارکز« بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.