کتاب صوتی انگلیسی دیگر با عنوان زندانی زندا اثری از آنتونی هاپ
The Prisoner of Zenda , a popular adventure story published in 1894, relates the tale of Rudolf Rassendyll who has to impersonate a king, whom he happens to closely resemble, when the king is abducted by enemies on the eve of his coronation.
در بسياري از موارد ، عصبانيت ناشي از خطاهاي شناختي است . درست مثل افسردگي ، بسياري از تصورات و برداشتهايتان يك طرفه ، مخدوش ، و به عبارت خيلي ساده اشتباه اند . وقتي جاي افكار تحريف شده را با طرز تلقي هاي واقع بينانه تري عوض مي كنيد ، احساس ديگري پيدا مي كنيد . و دوباره زمام امور خويش را بدست مي گيريد . حال ببينيم كدام يك از خطاهاي شناختي بيشتر سبب عصبانيت هستند . يكي از مشكلات مهم همان برچسب زدن است وقتي از شدت عصبانيت كسي را « بي ارزش » ، « آشغال » ، « تفاله » و چيزهايي از اين قبيل مي خوانيد . او را با همين خصوصيات مي بينيد . ممكن است كسي از صميميت شما سوء استفاده كرده باشد و مسلماً حق داريد كه برنجيد . امّا وقتي به كسي برچسب مي زنيد جوهر و خميره اش را مورد سوال قرار مي دهيد . به عبارت ديگر به جاي آنكه عملش را نكوهش كنيد . خشمتان را متوجه حالت وجودي خود او مي كنيد . با اين سياست همة خصوصيات طرف مقابل را ناپسند مي بينيد و فراموش مي كنيد كه امتيازاتي هم دارد . ( ناديده گرفتن امر مثبت ) . در نتيجه عصبانيت بي هدف به همه جا سر مي كشد . و حال آنكه واقع امر اين است كه در اصل هر انسان مجموعه اي از خوبي ها ، بديها ، منفي ها و مثبت ها و خنثي هاست .
برچسب زدن فرآيند فكري تحريف شده اي است كه بي علت و بي آنكه واقعيتي در كار باشد ، تصور امتياز و برتري را به شما القا مي كند . در نتيجه تصوير ذهني مخربي درست مي شود . ماجرا از اين قرار است كه با برچسب زدن ، خواسته ها و ناخواسته ديگران را سرزنش مي كنيد . عطش اقدام تلافي جويانه بر وخامت درگيري مي افزايد و احساسات مشابهي در طرف مقابل ، كه بر او خشم گرفته ايد ايجاد مي كند . و برخوردهاي شخصي بوجود مي آورد . امّا مشكل چيست ؟ مي خواهيد از عزت نفس خود دفاع كرده باشيد . ممكن است طرف مقابل ، با سرزنش ، توهين و يا انتقاد و يا ساده تر با دوست نداشتن شما و يا رد نقطه نظرهايتان موقعيت شما را به خطر انداخته باشد . و در نتيجه ممكن است . خود را در نبردي حيثيتي بر سر مرگ و زندگي ببينيد . اشكال اين جاست كه بي توجه به اصرار شما ، طرف مقابل به كلي بي ارزش و بي اعتبار نيست و ديگر اينكه واو موقتاً احساس بهتري پيدا كنيد . اين راه مناسبي براي كسب اعتبار و رسيدن به عزت نفس نيست . سرانجام افكار منفي تحريف شده خود شما ، مناعت و عزت نفس تان را از بين مي برد . در دنيا تنها يك نفر و باز هم تكرار مي كنيم ، تنها يك نفر مي تواند عزت نفس شما را به خطر بيندازد . و او كسي جز خود شما نيست . تنها شما هستيد كه ارزشهايتان را بي اعتبار مي كنيد . « ذهن خواني » هم عامل خشم افروز ديگري است . به صرف آنكه خودتان را راضي كرده باشيد . براي اقدام طرف مقابل علت مي تراشيد .
آنچه گذشت در قسمتهای قبلی بهتفصیل درباره مفهوم ارتقا و نقطه آغاز آن صحبت کردیم. مادربرد را بهعنوان نقطه آغازین انتخاب کردیم و از چند منظر به بررسی آن پرداختیم. بارها یادآوری شد که در این سلسله نوشتار بهمدل خاصی توجه نداریم و مقصود، آشنا کردن مخاطبان با امکانات و گاهی اصطلاحات است. حقیقت امر این است که شخصا به آموزشها و راهنماییهای استاندارد و رسمی اعتقاد ندارم و کارایی آنها را کمتر از متوسط ارزیابی میکنم. درگیر شدن با موضوع به شکل مستقیم و بیواسطه و سازگار ساختن ذهن با آن اثرات چشمگیری داشته و نقش مهمی در ارتقا مهارت ایفا خواهد کرد. به یاد داشته باشید که دانستن چرایی ارتقا و شیوههای آن در حیطه دانش قرار ندارد، اما اقدام به انجام ارتقا سختافزاری بهطور مطلق در حوزه مهارت قرار دارد. این را گفتم که به این نوشتار و امثالهم که فراوان در نشریات ایران منتشر میشوند، اکتفا نکنید.
آماده برای پرش اکنون چهار قدم اصلی برای ارتقاء بستر اصلی سیستم را برداشتهایم و پس از پایان این نوشتار خود را باید برای پرش اول آماده کنید. یادآوری میکنم که انتخاب قطعات سختافزاری به صورت مستقل امکان پذیر نیست، بلکه خصوصیات قطعات، ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و نمیتوان آنها را در طول هم انتخاب کرد. در ضمن انتخاب مادربرد خود، نیمنگاهی نیز به خصوصیات پردازنده، قابلیتهای کارتگرافیک، توانایی قطعه حافظه و امکانات دیگر قطعات داشته باشید. بهعنوان مثال منطقی نیست که مادربردی با چیپست Intel P965 برگزید و سپس برای آن پردازنده دوهستهای Pentium D تهیه کرد. به یاد دارید که در قسمتهای ابتدایی این نوشتار، بسیار تاکید کردم که استفادههایی که در آینده از سیستم انتظار دارید، برای خود تصویر کنید و روی کاغذ بیاورید. آن وقت با توجه به یادداشتهای خود میتوانید تصمیم بگیرید که آیا به دو کارت گرافیک نیاز خواهید داشت؟ آیا 2 گیگابایت حافظه برای پشتیبانی از کارهای گرافیکی شما کفایت خواهد کرد؟ آیا چیپ صدای 8 کاناله موجود روی مادربرد برای شمایی که علاقه بهویرایش فایلهای صوتی به شکل نیمهحرفهای دارید، مناسب خواهد بود؟ آیا نیاز به دو رابط شبکه گیگابیت نخواهید داشت؟ تاکید میکنم که در هنگام انتخاب مادربرد اولا مطالعه فراوان داشته باشید و ثانیا خود را محدود نکنید، چراکه ایجاد تغییرات در آینده به غیر از زحمت فراوان و ایجاد نارسایی قلبی، هزینهزا خواهد بود!