اين پهلوان كهن به دوران هندو ايراني تعلق دارد. گرشاسب پسر " ثريته" است. ثريته تواناترين مرد از خاندان سام است و سومين كسي است كه هوم را مي فشارد و به پاداش اين كار داراي دو پسر مي شود: " اوراخشيه " قانونگذار و " گرشاسب " گيسور ( داراي موي مجعد)، نرمنش ( دلاور )، گرزور و نيرومندترين مردان. گرشاسب بخشي از فرّه جمشيد را دريافت مي كند با اينكه فريدون بر ضحاك پيروز مي شود، نابودي ضحاك پس از بند گسستن او به دست گرشاسب خواهد بود در هزاره هاي پاياني جهان. دلاوريهاي گرشاسب با كشتن اودهاي شاخدار اغاز مي شود. گرشاسب به هنگام نيمروز در ظرفي آهنين بر پشت اودهاي شاخدار غذا مي پزد. اودها از گرماي آتش مي جهد و گرشاسب هراسان به كناري مي شتابد و در اين نبرد، آتش ازرده مي شود.
افراسياب چون به كشور ايران تاخت، منوچهر شاه را در تبرستان به محاصره در آورد. اين محاصره مدتي دوام يافت، تا آنجا كه شاه ايران و سپاهش از لحاظ معاش و خوراك در تنگنا قرار گرفتند. در مذاكراتي كه جهت صلح ميان افراسياب و منوچهر انجام گرفت، شاه ايران پيشنهاد داد كه جهت تعيين مرز به اندازه مسافت پرتاب يك تير از سوي تير اندازي از سپاه ايران موافقت شود و سركرده تورانيان اين پيشنهاد را پذيرفت. امشاسپند اسپندارمذ_يكي از امشاسپندان يا فرشتگان درگاه خداوند_ به شاه ايران پيام آورد كه دستور دهد كماني با مشخصات لازم بسازند و پرتاب كننده آن را نيز نام برد.به فرمان شاه آن مرد را كه ارخش-آرش- نام داشت،حاضر كردند.